Coldplay – Clocks
The lights go out and I can’t be saved
برق ها رفتن(همه جا تاريکه) و من نميتونم نجات داده بشم
Tides that I tried to swim against
موج هايي که من تلاش کردم مخالفشون شنا کنم
Have brought me down upon my knees
منو به زانو در آوردن(شکست دادن)ا
Oh I beg, I beg and plead, singing
اوه خواهش ميکنم و درخواست، ميخوانم
Come out of things unsaid
از ناگفته ها
Shoot an apple off my head and a
به سيب بالاي سرم شليک کن(ارجاع به اسطوره ويليام، در جايي که از او خواسته شد براي اثبات مهارت هاي تيراندازي با کمان خود به سيب بالاي سرپسرش شليک کنه)
Trouble that can’t be named
مشکلي که نميشه نامي براش گذاشت
A tiger’s waiting to be tamed, singing
و ببري که منتظر رام شدنه،ميخونم
you are
تو هستي
you are
تو هستي
Confusion never stops
سرگردانيم تمام نشدنيه
Closing walls and ticking clocks
چهار ديواري و تيک تاک ساعت ها
Gonna come back and take you home
ميخوام بيام (دنبالت)و برت گردونم خونه
I could not stop that you now know, singing
نميتونم جلوي چيزايي رو که الان ميدوني بگيرم ،ميخونم
Come out upon my seas
من يه سرگردان در دريا هستم(بدون اون کسي که ميخوامش)
Cursed missed opportunities
فرصت هاي از دست رفته و نفرين شده
Am I a part of the cure?
من قسمتي از درمانم؟
Or am I part of the disease? Singing
يا قسمتي از درد(بيماري)، ميخونم
you are,you are
تو هستي
تو هستي
you are,you are
تو هستي
تو هستي
you are
تو هستي
And nothing else compares
ديگه هيچ چيز قابل مقايسه نيست(باقبلا) توضيج:چون هم ايشون ازدواج کرده هم دختري که ميخوادش
And nothing else compares
ديگه هيچ چيز قابل مقايسه نيست(باقبلا)
And nothing else compares
ديگه هيچ چيز قابل مقايسه نيست(باقبلا)
Home, home where I wanted to go
خونمون جايي بود که ميخواستم برم(ولي اين دوتا رابطشون بهم خورد و ازدواج نکردند)
Home, home where I wanted to go
خونمون جايي بود که ميخواستم برم(ولي اين دوتا رابطشون بهم خورد و ازدواج نکردند)
Home, home where I wanted to go
خونمون جايي بود که ميخواستم برم(ولي اين دوتا رابطشون بهم خورد و ازدواج نکردند)
Home, home where I wanted to go
خونمون جايي بود که ميخواستم برم(ولي اين دوتا رابطشون بهم خورد و ازدواج نکردند)
پست های مرتبط :
