سابریکا ، اولین مرجع موزیک ویدیو با زیرنویس . ما بهترین ها را برای شما انتخاب می کنیم !
⚠️ شکیرا: ولدمورت، کسی که نباید اسمش رو گفت! امیدوارم این آهنگ آخرین آهنگی باشه که دربارهی اون و جداییمون مینوسم. حس میکردم یه چیزی تو گلوم مونده که باید بگمش. این آهنگ رو برای سرپرست بازاریابی شرکت سونی پخش کردم و اون شروع به گریه کرد من تا حالا ندیدهبودم یه مرد اینجوری گریه کنه
Antes que nada te agradezco lo vivido
قبل از هر چیز بابت چیزایی که تجربه کردم ازت ممنونم
Por favor, déjame hablar, no me interrumpas, te lo pido
لطفا بذار حرف بزنم وسط حرفم نپر التماس میکنم
Lo que nos pasó, ya pasó, y no tuvo sentido
بلایی که سر ما اومد رو نمیشه
کاریش کرد و اصلا با عقل جور در نمیاد
Y si estuviste confundido, ahora yo me siento igual
اگه سرگشته بودی حالا منم همین حسو دارم
Seguramente con el tiempo te arrepientas
مطمئنم در گذر زمان پشیمون میشی
Y algún día quieras volver a tocar mi Puerta
و یه روز میخوای که برگردی پشت در خونهم
Pero ahora
ولی در حالِ حاضر
He decidido estar sola
تصمیم گرفتم که تنها باشم
Se me perdió el amor a mitad de camino
من در میونهی راه عشقم رو گم کردم
Cómo es que te cansaste de algo tan genuino?
چجوری ممکنه ا یه چیزی به این اصیلی خسته بشی؟
No trates de convencerme, te lo pido
سعی نکن قانعم کنی ازت خواهش میکنم
Que ya está decidido, nos queda lo aprendido
دیگه تصمیم گرفتهشده ما چیزایی
که یاد گرفتیم رو با خودمون میبریم
Tú querías salir y yo quedar contigo en casa
تو میخواستی بریم بیرون و م میخواستم با تو توی خونه بمونم
Tú comerte el mundo y yo solo quería tenerte
تو میخواستی دنیا رو زیر و رو کنی و من میخواسم تو رو داشتهباشم
Ya ni tus amigos con los míos combinaban
حتی دیگه دوستات با دوستام جور نیستن
Más fácil era mezclar el agua y el aceite
قاطیکردن آب و روغن راحتتر بود
Dices que te hacía sentir que nunca nada me alcanzaba
تو میگی باعثشده حس کنی هیچی واسهی من کافی نیست
Y que para mí todo era poco, insuficiente
و واسهی من همهچی کوچیک و ناکافی بود
Así que te fuiste y me dejaste un hueco aquí en mi cama
واسه همینم رفتی و منو با یه جای خالی اینجا توی تختم تنها گذاشتی
Pasa el tiempo y no puedo sacarte de mi mente
زمان میگذره و من نمیتونم تو رو از ذهنم بیرونکنم
Seguramente con el tiempo me arrepienta
مطمئنم در گذر زمان پشیمون میشم
Y algún día quiera volver a tocar tu puerta
و یه روز میخوام که برگردم پشت در خونهت
Pero ahora
ولی در حالِ حاضر
Debo aprender a estar sola
باید یاد بگیرم که تنها باشم
Se nos perdió el amor a mitad de camino
من در میونهی راه عشقم رو گم کردم
Cómo es que te cansaste de algo tan genuino?
چجوری ممکنه ا یه چیزی به این اصیلی خسته بشی؟
No trates de convencerme, te lo pido
سعی نکن قانعم کنی ازت خواهش میکنم
Que ya está decidido, nos queda lo aprendido
دیگه تصمیم گرفتهشده ما چیزایی
که یاد گرفتیم رو با خودمون میبریم
Se nos perdió el amor a mitad de camino
من در میونهی راه عشقم رو گم کردم
Cómo es que te cansaste de algo tan genuino?
چجوری ممکنه ا یه چیزی به این اصیلی خسته بشی؟
No trates de convencerme, te lo pido
سعی نکن قانعم کنی ازت خواهش میکنم
Que ya está decidido, nos queda lo aprendido
دیگه تصمیم گرفتهشده ما چیزایی
که یاد گرفتیم رو با خودمون میبریم
⚠️ رعایت حق کپی رایت (ترجمه و زیرنویس) نشان دهنده درک و شعور شماست ! ⚠️